کارگران هفت تپه٬
چگونه بايد از تشکل و نمايندگان کارگرى دفاع کرد؟

نمايش مضحک "دادگاهى" اعضاى هيئت مديره سنديکاى کارگران هفت تپه ادامه تلاش جمهورى اسلامى و کارفرما براى مقابله با کارگران بود. دستگيرى رحيم بسحاق و على نجاتى از اعضاى هيئت مديره در ده روز گذشته و همينطور دستگيرى رضا رخشان مسئول روابط عمومى سنديکا دراين هفته ادامه سناريوئى است که قرار است سنديکا را منحل کند. سياست انحلال سنديکا جزو مکمل و تفکيک ناپذير تلاش براى احياى شوراى اسلامى است. "انتحابات" شوراى اسلامى با بيتوجهى شديد کارگران هفت تپه روبرو شد. اين موجود مرده و بى خاصيت و ضد کارگرى تنها ميتواند با تنفس مصنوعى زنده بماند و راه اين زدن رهبران سنديکا٬ ايجاد فضاى رعب در شرکت٬ دستگيرى کارگران عضو هيئت مديره و پرونده سازى براى آنان است.

هر کارگرى در هر گوشه ايران و هر آزاديخواهى بايد دستگيرى کارگران هفت تپه و اعمال فشار به سنديکا و تلاش براى احياى نهاد پليسى و ضد کارگرى شوراى اسلامى را محکوم کند. بايد براى آزادى فورى و بيقيد و شرط اعضاى هيئت مديره سنديکا تلاش کرد. هيچ کارگر مبارزى توهمى به ماهيت شوراى اسلامى کار ندارد و تلاش کارفرماى هفت تپه را براى احياى شوراى اسلامى دقيقا تلاشى عليه سنديکا و اراده مستقل کارگران ميبيند و بايد اينطور ببيند.

اما اينها هنوز پاسخ معضل امروز را نميدهند. حقيقت اينست که هفت تپه ايها در متن يک جنگ و تلاش قهرمانانه توانستند از بسته شدن مجتمع جلوگيرى کنند٬ توجه طبقه کارگر ايران و کل جامعه را به مبارزاتشان جلب کردند٬ در متن مبارزه و مجامع عمومى کارگرى گسترده و حتى تظاهراتهاى وسيع در شهر همراه با خانواده ها٬ با کتک و باتوم خوردن و فرياد "کارگر هفت تپه ايم گرسنه ايم گرسنه ايم"٬ با مقاومت و مبارزه سنديکا را تشکيل دادند. تمام مسئله اينست که تشکل کارگرى بويژه در کشورهائى مانند ايران با مبارزه و تلاش ساخته ميشود و بايد با مبارزه و تلاش از نفس موجوديت٬ سرپانگهداشتن آن٬ تثبيت و تحکيم آن دفاع کرد. هيچ دستاوردى بخودى خود تثبيت نميشود. معضل اما از اينجا شروع ميشود که کارگران اختيار خود را به چند نفر نماينده خود ميسپارند و سنديکا نيز وارد مشورت و چانه زنى با کارفرما ميشود. بحث برسر نفس مذاکره و تلاش براى بهبود حقوق کارگران نيست. ترديدى نيست رهبران سنديکا براى بهبود حقوق کارگران تلاش کردند و دستاوردهائى هم داشتند. اما سياست و خط مشى سنديکاليستى٬ يعنى سياستى که کارگران را از تشکل شان و دخالت و حضور مستمرشان در دفاع از آن دور ميکند٬ تنها راه حمله مجدد کارفرما و دولت را باز ميکند. و اين اتفاقى است که افتاده است. سنديکا و هر نوع تشکل کارگرى اگر قرار است بماند و اگر قرار است ابزار کارگر براى نقد کردن حقوق و بالا بردن اتحاد و توان طبقاتى اش باشد٬ بايد همواره و بطور مستمر کل کارگران از آن دفاع کنند. دخالت مستقيم و مستمر کارگران در امر تشکل شان نيز راهى جز متکى شدن به مجمع عمومى منظم کارگران واحد مربوطه ندارد.

اگر با دستگيرى و يا حتى دادگاهى مسئولين سنديکا کارگران هفت تپه وارد اعتصاب ميشدند و يا در مجمع عمومى شان اعلام ميکردند هر نوع تعرض به تشکل شان را با اعتصاب جواب خواهند داد٬ اگر کارگران سنديکا را به مجمع عمومى منظم کارگرى متکى ميکردند و هر روز تعداد بسيار بيشترى از کارگران را در حفظ و تقويت تشکل شان دخيل ميکردند٬ اگر اختيارشان را به چند عضو شريف خودشان نميدادند و خود به منزل نميرفتند٬ امروز اين اتفاقات رخ نميداد. دستگيرى فعال کارگرى هميشه و در هر شرايطى ميتواند رخ دهد اما تلاش علنى براى انحلال سنديکا٬ دستگيرى و دادگاهى اعضاى آن و همزمان برپائى نمايش مسخره "انتحابات" شوراى اسلامى٬ دقيقا براين نقطه ضعف روش فعاليت سنديکائى توانسته است خود را جلو بکشد. روش فعاليتى که کارگر را در دفاع از تشکل خود دور ميکند و کل اين توان و اراده کارگرى را به سيستم نيابتى واگذار ميکند. و وقتى نمايندگان سنديکا يک نقطه قدرتشان را "جلوگيرى از اعتصاب و اعتراض" عنوان ميکنند٬ سرمايه داران به کارگران هديه نميدهند بلکه حمله متقابل را آغاز ميکنند. امرى که صورت گرفته است.  

امروز کارگران هفت تپه با چند معضل روبرو هستند؛ اول حفظ موجوديت سنديکا و دفاع قاطع از آن٬ دوم آزاد کردن فورى اعضاى هيئت مديره٬ و سوم بازگشت شوراى اسلامى کار که شعار انحلالش را کارگران بارها سرداده بودند. اين روند برگشت را همين امروز ميتوان و بايد متوقف کرد. کارگران بايد اعلام کنند که سنديکا مساوى با هيئت مديره نيست٬ سنديکا يعنى کارگران هفت تپه. کارگران هفت تپه بايد بسرعت مجمع عمومى گسترده شان را برپا کنند و اعلام کنند که شوراى اسلامى را برسميت نميشناسد٬ اين شورا ربطى به منفعت کارگران ندارد٬ دستگيرى دوستانشان را محکوم کنند٬ خواهان آزادى فورى آنها شوند و اولتيماتوم بدهند در صورت عدم آزادى فورى آنها دست به اعتصاب ميزنند. کارگران هفت تپه اگر ميخواهند سنگر به سنگر عقب ننشينند و سرنوشت سنديکاى واحد براى آنها تکرار نشود٬ ناچارند همين امروز تعرض راديکال خود را جاى سياست مماشات سنديکاليستى بگذارند. اين راهى است که هم ميتوان از موجوديت سنديکا و اعضاى هيئت مديره دفاع کرد و هم سناريوى بازسازى شوراى اسلامى ضد کارگرى را در نطفه شکست داد.

حزب اتحاد کمونيسم کارگرى دستگيرى و تعرض به زندگى خصوصى اعضاى هيئت مديره سنديکا٬ و تلاش مضحک بازسازى شوراى اسلامى کار را قويا محکوم ميکند. حزب٬ کارگران هفت تپه را به برپائى فورى مجمع عمومى وسيع خود براى دفاع از موجوديت تشکل مستقل شان و دفاع از همکارانشان دعوت ميکند. اين تنها راه مقابله با انحلال سنديکا و عقب راندن دستاورد مبارزاتى کارگران هفت تپه است و حفظ و تداوم آن هم تنها ميتواند متکى به برگزارى مجمع عمومى منظم کارگران با تمام اختيار باشد.

 

مرگ بر جمهوری اسلامی
مرگ بر سرمایه داری
آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری

حزب اتحاد کمونیسم کارگری
٢ مارچ ٢٠٠٩ – ١٢ اسفند ١٣٨٧